دل در گروی او داشتم با کوله باری از خواهش و تمنا. کوله بار حوایجم را می بندم و عزم دیار او می کنم.
از دور که میعادگاه را می بینم دست بر سینه می گذارم، کوله بارم را می فشارم و به امید برآورده شدن حاجات به او سلام می گویم.
امیدوارانه نزدیک و نزدیک تر می شوم و به فکر توشه ای هستم که در برگشت با خود خواهم داشت.
وقتی به میعادگاه رسیدم ناگهان دستانم سست شد... پاهایم لرزید... انگار پاهایم از زمین کنده می شد. بی اختیار کوله بار حوایجم را رها کردم و به عظمت و بزرگیش خیره شدم. زبانم مرا یاری نمی کرد... دلم را به یاری فراخواندم و با دلی مبهوت عظمتش عرض ارادتم را تقدیم او کردم ...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
به بهانه روز زیارتی مهربان ترین محبوب
صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام)